جدول جو
جدول جو

معنی حره قباء - جستجوی لغت در جدول جو

حره قباء
(حَرْ رَ یِ قُ)
موضعی در قبلی مدینه. و ذکر آن در حدیث آمده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَرْ رَ یِ عَبْبا)
موضعی در سفلای مدینه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قُ)
دهی جزء دهستان افشاریۀ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران واقع در 30 هزارگزی باختر کرج و 9 هزارگزی راه شوسۀ کرج به قزوین. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 162 تن. آب آن از قنات و رود خانه کردان و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، چغندرقند، لبنیات و مختصر انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و از طریق نیکی امام ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا